بی‌فردایی

شب و

برف و

نرگس   

* 

خاطره‌ها فردا ندارند.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهرزاد شنبه 16 آبان 1388 ساعت 04:45 ب.ظ



خیلی ماهه این شعرت و همینطور وبلاگت . مثل همه کارهات عالی.
راستی تهران نرگس اومده؟

عزیزم، مهرزاد
نرگس آمده. همین چند روز پیش. توی بزرگ‌راه پسر جوانی نرگس می‌فروخت و دختر جوانی پشت فرمان از میان دسته‌ی بزرگی، دسته‌ی کوچکی را انتخاب می‌کرد. و من فکر کردم چه‌قدر حوصله ندارم این روزها برای نرگس خریدن. چه‌قدر جایت خالی است این روزها.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد