نامه‌ى بدون شماره

دوست جان

سلام

حالت چه‌طور است؟ من هم حالم خوب است. البته خوب که چه عرض کنم! اصلاً خیلی هم بد است. هیچ معلوم است تو کجایی؟ نه خبری، نه تلفنی، نه نامه‌ای. سری به ما نمی‌زنی که بماند. این شد رسم دوستی؟ که از دوستت هیچ خبری نداشته باشی؟ که هیچ ندانی کجاست و چه می‌کند؟ که ندانی مرده است یا زنده؟ که مرده باشد و تو خبردار نشده باشی؟

دردسرت ندهم و سرت را درد نیاورم. می‌خواستم خبر بدهم که چند وقتی است که مرده‌ام. اولش گفتم خودت خبردار می‌شوی، اما نشدی. بعد گفتم بی‌خود ناراحتش نکنم، اما بعدتر فکر کردم این که نمی‌شود. نمی‌شود دوستی مرده باشد و دوستش نداند و هرروز با خودش بگوید فردا زنگ می‌زنم، فردا سراغش را می‌گیرم. می‌خواستم بگویم، دوست جان، من دیگر مرده‌ام. آدم مرده هم که گوش به زنگ نیست و چشمش هم به در نیست، خودش کلی گرفتاری دارد. باید دنبال یک جا بگردد که حوصله‌اش سر نرود از بیکاری. بعد هم باید کاری بکند که سردش نشود. آخر آن پایین خیلی سرد است. راستی! می‌توانی برای من یک ژاکت پشمی ببافی؟ 

نظرات 11 + ارسال نظر
آبان سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 02:46 ب.ظ

کاش بلد بودم ...قول میدم امروز تمام دوستایی رو که ازشون بی خبر بودم غافلگیر کنم...خوبه ؟

آبان سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 02:50 ب.ظ

سلام دیروز واسم یه اس ام اس اومده بود که می گفت هر ۳۹ روز یه بار حال رفیقتو بژرس که اگه مرده بود به چهلمش برسی...ت

چه‌قدر واقعى!

آذرخش چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 08:52 ق.ظ http://azymusic.persianblog.ir/

سلام دوست قدیمی
حال شما؟
خوبی؟
خوشحالم دوباره می بینمت
و خوشحال تر میشم بیشتر ازت مطلب بخونم
روز و روزگار خوبی داشته باشی

از لطف همیشگى‌ات سپاسگزارم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 06:31 ب.ظ

اول ! با این که از کامنتای اول خوشم نمیاد ولی اول D:

بل‌اخره یکى باید چراغ اول رو روشن کنه!
اما چرا بى‌اسم؟

آبان(فاطمه ترجمان) جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 05:17 ب.ظ

خانم حریری همیشه بهتون سر میزنم از خوندن چند باره این پست خسته نمیشم...یه لحظه دلم هوای اینو کرد که واستون کامنت بذارم (نمی ذارم به ۳۹ روز بکشه!!!) مراقب خودتون باشید

[ بدون نام ] یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 07:35 ب.ظ

اشتباه کردم! چهارم بودم ولی فکر میکردم اولم !!

آزاده سه‌شنبه 2 اسفند 1390 ساعت 09:37 ب.ظ http://kermeketab.blogfa.com

انگار این نوشته حرف دل من بود! فقط خیلی ملایم تر زده شده بود. حیف که همه کس گوش و طاقت شنیدن حرف دل رو نداره

عباس عبدی یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 12:04 ب.ظ

سلام
معلوم است چرا تلفن تان خاموش است! وین همین را هم می طلبد. سرما و برف. خوب باشید خانم حریری.

تهمینه سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 10:50 ق.ظ

شما که می دانید ما چقدر دوستتان داریم.و البته سعی می کنیم زیاد مسیج ندهیم. و الا می دانید که این کار را صبح تا شب انجام خواهیم داد.

:)

شب نم اختری دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 08:37 ب.ظ http://www.shasoosa7.blogfa.com

خانم حریری این وبلاگتون خیلی هم شوخی نیستا!

مطالبتون عالیه عالیه عالین....

ممنونم دوست عزیز.

مریم بیضایی دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 11:57 ب.ظ

چه دوست خوبی که حتی بعد مرگش هم دوستش رو فراموش نکرده و چه دوست بدی که حتی مردن دوستش رو هم خبردار نشده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد