و نوروز این‌گونه آغاز شد


۱

صدایی ‌آمد: «کیستی و از کجایی و چه می‌خواهی و نامت چیست و برای چه آمده‌ای و چه همراه داری؟»

و صدایی پاسخ ‌‌داد: «من پیروزم و نامم خجسته است و از پیش خدا می‌آیم و خواهان نیک‌بختی هستم و با تندرستی و گوارایی وارد شده‌ام و سال نو به همراه آورده‌ام.»

و صبح‌گاه نوروز این‌گونه آغاز شد.

 

۲

بید کهن به رقص در‌آمد که: غم مدار

تا من به‌یاد دارم، نوروز دل‌فروز

نوروز جاودانی

نوروز مردمی                                                  

در وقت خود شکفته و پیروز می‌رسد!*

 

۳

هر چه عقب می‌روم، باز هم نوروز هست. تاریخ این سرزمین را برمی‌گردم به آغاز.

 این‌جا تخت‌جمشید است، کاخ آپادانا در صبح‌گاه نوروز و این‌جا مجلس سلام نوروزی است.

بر پلکان شرقی کاخ آپادانا نقشی است از نمایندگان ایالت‌ها و اقوام ایران، نمایندگان ملت‌های زیر فرمان امپراتوری ایران، سفیران و مهمانان که صف کشیده‌اند تا تا هدایای خود را به پادشاه تقدیم کنند و نو شدن سال را جشن بگیرند.

و تخت‌جمشید پایتختی است که در آیین‌های مهمی مثل نوروز برگزار می‌شد.

تخت‌جمشید، دیوار شرقی پلکان کاخ آپادانا، نمایندگان ملت‌ها

نمایندگان ملت‌های تحت فرمان امپراتوری هخامنشی در صبحگاه نوروز هدیه‌های خود را به پادشاه می‌دهند.

ردیف اول: سرباز مادی پارتی‌ها را با چند جام و یک شتر نزد شاه می‌برد.

ردیف دوم: گنداریان با نیزه و سپر همراه سرباز پارسی گاو کوهان‌داری هدیه آورده‌اند. در همین ردیف دو نفر از سکایی‌ها با کلاه‌‌ نوک تیز و خنجر درحالی‌که جامه‌ای در دست دارند دیده می‌شوند.

ردیف سوم: پارتوی‌ها با سرباز مادی تعدادی کاسه و پیاله و یک شتر دوکوهانه با خود دارند. در همین ردیف فردی از ایونیه‌ کلاه در دست دیده می‌شود.


۴

باز هم عقب‌تر می‌روم. در سرزمین افسانه‌ها هم حرف‌هایی هست.

در اسطوره‌‌های زیادی پیدایش نوروز را به جمشید، پادشاه پیشدادی نسبت می‌دهند و از به تخت نشستن جمشید و آغاز بهار و نوروز خواندن آن روز افسانه‌ها می‌گویند. یکی از این روایت‌ها، روایت فردوسی در شاهنامه است.

به جمشید بر، گوهر افشاندند

مر آن روز ر روز نو خواندند

سر سال نو هرمز فرودین

بر آسوده از رنج تن، دل ز کین

چنین روز فرخ از آن روزگار

بمانده از آن خسروان یادگار

 

۵

و افسانه‌ها می‌گویند که در ایران همواره پیروزی گرما و روشنی و نور بر سردی و تاریکی پیروز بوده است.

در همان پلکان شرقی کاخ آپادانا، کنار صف نمایندگان ملل شیری گریبان گاوی را می‌درد. شیر گرما و تابستان است و گاو سرما و زمستان، و غلبه شیر بر گاو به‌معنی پیروزی خورشید، فرارسیدن نوروز و پایان زمستان است.



۶

نوروز چیست؟ نخستین روز است از فروردین‌ماه و زین‌جهت روز نو نام کردند، زیراک پیشانی سال نو است... و اول روزی است از زمانه، و بدو فلک آغازین گشتن.

این را ابوریحان بیرونی می‌گوید.

 

۷

گاه‌شماری ایران باستان پیچیده است، به نظر می‌رسد گردش سال در دوران باستان به گونه‌ای بود که نوروز زمان ثابتی نداشت و در دوره‌هایی شاید آغاز سال را در تابستان جشن می‌گرفتند.

با تقویم جلالی در عصر جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش خواجه‌ نظام‌المک نوروز در ابتدای بهار پایدار شد و ما آغاز سال با بهار و در نقطه اعتدال بهاری را مدیون خیام نیشابوری هستیم.

 

۸

با پیام دلکش

«نوروزتان پیروز باد»!

با سرود تازه‌ی

«هر روزتان نوروز باد»!

شهر سرشار است از لبخند ما

از گل،‌ از امید

تا جهان باقی‌است این آیین جهان‌‌افروز باد!*

 

۹

از رسم‌های نوروز برافروختن آتش بود در شب نوروز و ریختن آب بود به یکدیگر در صبح نوروز و هدیه دادن شکر بود.

و باشکوه‌ترینش کاشتن سبزی است که هنوز هم به جا مانده.

 

۱۰

جمشید اهریمن را سرکوب کرد که و باد را نمی‌گذاشت بوزد و درختان برویند و برکت را از مردم گرفته‌ بود. این روز را نوروز نامیدند و درختان خشک سبز شدند.

و می‌گویند دانه سبزه کردن و دانه رویاندن از این‌جا می‌آید.

 

۱۱

زمین روی یک شاخ گاو است و این گاو روی گرده یک ماهی است و ماهی در دریا و دریا در جایی در دست حضرت علی است. در زمان تحویل سال این گاو برای رفع خستگی زمین را از روی یک شاخ به روی شاخ دیگر می‌اندازد. هنگام انتقال زمین از شاخی به شاخ دیگر تخم‌مرغ روی آینه و نارنج درکاسه آب می‌چرخند و ماهی در تنگ بی‌حرکت می‌ماند.

 

۱۲

آن‌قدر همه‌چیز قدیمی است که پر از انگار و شاید می‌شود.

می‌گویند بر خوان نوروزی هفت خوراکی می‌چیدند.

می‌گویند هفت‌سین از هفت سینی آمده و در گذشته هفت دانه را در هفت سینی سبز می‌کردند.

می‌گویند روزگاری در بعضی جاهای ایران هفت میم یا هفت چین یا هفت شین می‌چیدند.

می‌گویند... و در همه‌ قول‌ها هفت وجود دارد که همیشه برایمان مقدس بوده.

 

۱۳

و این هفت‌سین عزیز ما...

بر سفره نوروزی‌ ما سبزه است و سیب و سرکه و سماق و سیر و سنجد و سمنو به نشانه رویش و زایش و سلامتی و سرسبزی.

و قران و سنبل و سکه و سپند(اسفند) و آینه‌ و شمع و شیرینی و تخم‌مرغ رنگی و ماهی قرمز.

و در شهرهایمان هر یک به رسمی پایبندیم. شیر یا ماست یا نان یا پنیر یا سبزی یا برنج یا...

و می‌نشینیم دور هم پای این سفره به انتظار لحظه یا مقلب‌القلوب.


علی‌اکبر صادقی استاد نقاش در تابلو‌هایی نگاره‌های تخت‌‌جمشید را با سنت‌های نوروزی تلفیق کرده و نمونه‌اش این هفت‌سین است بر دست‌های سرباز پارسی.


* قسمت‌هایی از شعرهای فریدون مشیری

پی‌نوشت: برای نوشتن این مطلب از کتاب‌های نوروز، جشن نوزایی آفرینش، نوشته علی بلوکباشی، جشن‌های ایرانیان، نوشته عسکر بهرامی و تخت جمشید، نوشته علی سلطان‌زاده، هر سه کتاب از مجموعه «از ایران چه می‌دانم»، ناشر: دفتر پژوهش‌های فرهنگی استفاده شده است.